جدول جو
جدول جو

معنی ناپدید کردن - جستجوی لغت در جدول جو

ناپدید کردن
(صَ کَ دَ)
پوشاندن. پنهان کردن. نهفتن. اخفاء. استتار. مخفی داشتن:
چو کاموس دست و گشادش بدید
بزیر سپر کردسر ناپدید.
فردوسی.
چو اسفندیار آن شگفتی بدید
دو رخ کرد از خواهران ناپدید.
فردوسی.
هنرهام هر کس شنیده ست و دید
تو آن ابلهی چون کنی ناپدید.
اسدی.
آفتاب بدان بلندی را
لکه ای ابر ناپدید کند.
سعدی.
، معدوم کردن. نیست کردن. محو کردن. امحاء. از بین بردن:
به یک دست دشمن کند ناپدید
شگفتی تر از کار او کس ندید.
فردوسی.
توانی ز ناچیزچیز آفرید
هم از تو شود چیزها ناپدید.
اسدی.
جهان، گفت، ایزد پدید آورید
همو بازگرداندش ناپدید.
اسدی.
از همه دلها که آن نکته شنید
آن سخن را کرد محو و ناپدید.
مولوی.
، غیب کردن. غایب کردن:
شنیدم کادهم توسن کشیدش
چو عنقا کرد از اینجا ناپدیدش.
نظامی.
- پی ناپدید کردن، اثر ستردن. رد گم کردن.
- ناپدید کردن بر خویشتن، فراموشانیدن بخود. (یادداشت مؤلف). بروی خود نیاوردن. بیاد خود نیاوردن. تغافل. تجاهل:
چو بشنید آئین گشسب آن سخن
بیاد آمدش گفته های کهن
که از گفت اخترشناسان شنید
همی کرد بر خویشتن ناپدید.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پنهان کردن مخفی کردن، غایب ساختن، غرق کردن، گم کردنمفقود کردن، فرومالیدن له کردن، مستورکردن پوشیده ساختن، معدوم کردن نیست کردن: بیک دست دشمن کند ناپدید شگفتی تراز کار او کس ندید. (شا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازدید کردن
تصویر بازدید کردن
بدیدن کسی رفتن که بدیدن شما آمده بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناپدیدارکردن
تصویر ناپدیدارکردن
غایب کردن ناپدید کردن، معدوم کردن نیست کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادیده کردن
تصویر نادیده کردن
نادیده انگاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازدید کردن
تصویر بازدید کردن
Visit
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناامید کردن
تصویر ناامید کردن
Disappoint, Disillusion, Frustrate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازدید کردن
تصویر بازدید کردن
visiter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ناامید کردن
تصویر ناامید کردن
décevoir, désillusionner, frustrer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ناامید کردن
تصویر ناامید کردن
실망시키다 , 환상을 깨다 , 좌절시키다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بازدید کردن
تصویر بازدید کردن
visitar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بازدید کردن
تصویر بازدید کردن
mengunjungi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ناامید کردن
تصویر ناامید کردن
হতাশ করা , নিরাশ করা , হতাশ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بازدید کردن
تصویر بازدید کردن
เยี่ยม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ناامید کردن
تصویر ناامید کردن
निराश करना , निराश करना , निराश करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بازدید کردن
تصویر بازدید کردن
bezoeken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناامید کردن
تصویر ناامید کردن
deludere, disilludere, frustrato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بازدید کردن
تصویر بازدید کردن
दौरा करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ناامید کردن
تصویر ناامید کردن
kuudhi, kuondoa matumaini, kukatisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ناامید کردن
تصویر ناامید کردن
hayal kırıklığına uğratmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ناامید کردن
تصویر ناامید کردن
teleurstellen, frustreren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بازدید کردن
تصویر بازدید کردن
visitare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ناامید کردن
تصویر ناامید کردن
enttäuschen, desillusionieren, frustrieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بازدید کردن
تصویر بازدید کردن
visitar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بازدید کردن
تصویر بازدید کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ناامید کردن
تصویر ناامید کردن
розчарувати , розчаровувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بازدید کردن
تصویر بازدید کردن
odwiedzać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناامید کردن
تصویر ناامید کردن
разочаровывать , расстраивать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بازدید کردن
تصویر بازدید کردن
відвідувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناامید کردن
تصویر ناامید کردن
zawieść, rozczarować, frustrować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بازدید کردن
تصویر بازدید کردن
besuchen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناامید کردن
تصویر ناامید کردن
decepcionar, desilusionar, frustrar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بازدید کردن
تصویر بازدید کردن
посещать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناامید کردن
تصویر ناامید کردن
decepcionar, desiludir, frustrar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بازدید کردن
تصویر بازدید کردن
לבקר
دیکشنری فارسی به عبری